
in hot water
meaning: in trouble
معنی: به مشکل برخوردن
Example: Andi was in hot water with the government after he was caught making illegal copies of software
مثال: اندی با دولت به مشکل خورد ، بعد از اینکه به خاطر خرید و فروش غیرقانونی نرم افزار دستگیر شد.
.
چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت 18:9 |
بازدید : 1061 |
نویسنده :
Vahid Hatami
| ( نظرات 0
)
برچسبها:
آموزش ,
مکالمه ,
مکالمات ,
صحبت کردن ,
زبان ,
انگلیسی ,
تدریس ,
خصوصی ,
یادگیری ,
وحید ,
حاتمی ,
مدرس ,

educated guess
Meaning: a guess based on experience; a piece of information based on prior knowledge, not hard facts or data
معنی : حدس بر اساس تجربه؛ اطلاعاتی بر اساس دانش قبلی نه بر اساس واقعیت ها
Example: I'd say there are about a million consumers for your new line of cosmetics, but that's just an educated guess
مثال: میتوانم بگویم شما در حدود یک میلیون مصرف کننده برای خط تولید لوازم زیبایی دارید ، البته این فقط یک حدس بر اساس تجربه ام است
.
شنبه 20 مرداد 1397 ساعت 20:48 |
بازدید : 962 |
نویسنده :
Vahid Hatami
| ( نظرات 0
)
برچسبها:
آموزش ,
زبان ,
انگلیسی ,
تدریس ,
خصوصی ,
وحید ,
حاتمی ,
مدرس ,
مکالمه ,
تجاری ,
بازرگانی ,

that blows my mind
Meaning: it bothers me, it really surprises me; it amazez me
معنی : ناراحتم میکند؛ متعجب شدم؛ بهت زده شدم
Example: It blows my mind that our company is trying to save mony by taking away our free coffee service
مثال : به مزاجم خوش نیومد وقتی شنیدم که شرکتمون برای کاهش هزینه ها سرویس قهوه را جمع کرده است
.
چهارشنبه 17 مرداد 1397 ساعت 18:35 |
بازدید : 849 |
نویسنده :
Vahid Hatami
| ( نظرات 0
)
to pull the plug
Meaning: to put a stop to a project or initiative , usually because it's not going well ; to stop something from moving forward ; to discontinue
معنی: توقف یک پروژه ، معمولا چیزی که بخوبی پیش نمی رود. عدم ادامه دادن
Example: After losing millions of dollars drilling for oil in Nebraska and finding nothing , the oil campany finally pulled the plug on its exploration project
مثال: بعد از دست دادن میلیون ها دلار بر سر پروژه حفاری نفتی و عدم دستیابی به نفت ، شرکت نفتی پروژه اکتشافی خود را متوقف نمود
.
یکشنبه 31 فروردين 1393 ساعت 5:53 |
بازدید : 1115 |
نویسنده :
Vahid Hatami
| ( نظرات 0
)

one's head is on the chopping block
Meaning: in a position when one is likely to be fired or get in trouble
معنی: در وضعیتی که یک شخص در معرض اخراج شدن یا به مشکل برخوردن است
Example: After Earthy Foods released a frozen dinner that made many consumerssick, their CEO's head was on the chopping block
مثال: بعد از اینکه شرکت " ارثی فوود" غذای سردی ارایه کرد که تعدای از مصرف کنندگان مریض شدند، مدیرعامل این شرکت در معرض اخراج شدن یا به مشکل برخوردن بود
آموزش آنلاین زبان انگلیسی
.
یکشنبه 17 فروردين 1393 ساعت 8:0 |
بازدید : 1017 |
نویسنده :
Vahid Hatami
| ( نظرات 1
)
برچسبها:
آموزش ,
زبان ,
انگلیسی ,
آنلاین ,
تدریس خصوصی ,
مکالمه ,
تجاری ,
بازرگانی ,
Business English ,
Speak ,
in the red
Meaning: losing money; when expenses are greater than revenues
معنی: ضررکردن؛ وقتی هزینه ها از درآمد بیشتر باشد
Example: We need to do something to start making pofits. If we're in red for one more qurter, we're going to go out of business
معنی: ما باید دست بکار بشویم و سود دهی را آغاز کنیم. اگر یک فصل دیگر ضرر بدهیم مجبوریم که به فعالیت شرکت خاتمه بدهیم
.
شنبه 16 فروردين 1393 ساعت 7:30 |
بازدید : 1209 |
نویسنده :
Vahid Hatami
| ( نظرات 0
)
برچسبها:
آموزش ,
زبان ,
انگلیسی ,
وحید ,
حاتمی ,
تدرس ,
خصوصی ,
مکالمه ,
تجاری ,
بازرگانی ,
لذت ,
English ,
Tutor ,
Vahid Hatami ,

to run the numbers
Meaning: to perform financial calculations
معنی: انجام محاسبات مالی
Example: Should we lease or buy the equipment? We'll need to run the numbers to help us make decision
مثال: آیا باید تجهیزات را اجاره کنیم یا بخریم؟ - ما باید حساب کتاب کنیم که بتوانیم تصمیم بگیریم
.
جمعه 15 فروردين 1393 ساعت 21:50 |
بازدید : 1034 |
نویسنده :
Vahid Hatami
| ( نظرات 0
)
برچسبها:
آموزش ,
زبان ,
انگلیسی ,
یادگیری ,
آسان ,
ساده ,
تدریس ,
Learn ,
Teach ,
English ,
to crunch the numbers

Meaning: to perform financial calculations
معنی: انجام دادن محاسبات مالی
Example: Round Corporation is thinking about buying a small company. First, they need to crunch the numbers and see if their acquisition will be profitable
مثال: کمپانی راند به فکر خرید یک شرکت کوچک است . ابتدا آنها باید یک سری محاسبات مالی و عددی انجام دهند تا ببینند آیا مالکیت این شرکت برایشان سود آور است
Note: You will also see the noun from this expression , "number cruncher" used to describe somebody who makes a lot of financial calculations as part of his or her job
نکته: شما همینطور مشاهده می کنید که اصطلاح number cruncher به شخصی می گویند که محاسبات عددی زیادی در زمینه شغلی اش انجام می دهد
.
پنجشنبه 14 فروردين 1393 ساعت 19:48 |
بازدید : 709 |
نویسنده :
Vahid Hatami
| ( نظرات 0
)
برچسبها:
اصطلاحات ,
روزمره ,
تجاری ,
بازرگانی ,
اداری ,
زبان ,
انگلیسی ,
یادگیری ,
آموزش ,
تدریس ,
خصوصی ,
09364307077 ,

Back-of-the-envelope calculations
Meaning : quick calculations; estimates using approximate numbers, instead of exact numbers
معنی : محاسبه سریع؛ محاسبات با استفاده از ارقام تقریبی بجای ارقام واقعی
Example: I don't need the exact numbers right now, just give me some back-of-the- envelope calculations
مثال : من به اعداد و ارقام واقعی فعلا نیاز ندارم، فقط یک محاسبه سر انگلشتی کافی خواهد بود
.
سه شنبه 12 فروردين 1393 ساعت 18:15 |
بازدید : 1038 |
نویسنده :
Vahid Hatami
| ( نظرات 0
)
برچسبها:
مکالمه ,
تجاری ,
زبان ,
انگلیسی ,
روزمره ,
آموزش ,
یادگیری ,
وحید ,
حاتمی ,
تدریس ,
خصوصی ,
|
|
|
|