to save the day
Meaning: to prevent a disaster or misfortune
معنی : جلوگیری کردن از یک اتفاق بد یا بدشانسی
Example: The Christmas tree was on fire , but Ted threw water on it and saved the day
مثال: درخت کریسمس اتش گرفته بود، ولی تد با ریختن آب روی آن از یک اتفاق بد جلوگیری کرد