
A fusspot
آدم بهانه گیر و ایراد گیر
I was tiptoe with excitement
از روی هیجان روی پا بند نمی شدم
To incite someone
زیر پای کسی نشستن
Hear me out first
اول گوش کن ببین چی می گم
Don't be shy! Speak your heart
خجالت نکش ! حرف دلت رو بزن
=====================================================================
.
جمعه 20 ارديبهشت 1398 ساعت 18:39 |
بازدید :
در تصویر زیر شما شاهد چارت مدیریتی یک شرکت می باشید ، قابل ذکر است که این لایه های مدیریتی در انگلیسی امریکن American English مصطلح می باشد

.
شنبه 30 آبان 1394 ساعت 7:2 |
بازدید :
Adversity often leads to prosperity
پایان شب سیه سپید است
Nobody can catch up with him
کسی به پاش نمیرسه
He was framed
پراش پاپوش دوختند
To harass somebody
پا پیچ کسی شدن
to over power somebody
کسی را از پا در آوردن
.
سه شنبه 05 فروردين 1393 ساعت 12:19 |
بازدید :
Don't get fresh with me.
"پر رویی نکن!"
He's a fair weather friend
"رفیق نیمه راهه"
I got cold feet
"دستپاچه شدم"
.
دوشنبه 26 اسفند 1392 ساعت 12:26 |
بازدید :