about to
meaning: ready to ; on the verge of
معنی : در شرف انجام کاری بودن ، اماده انجام کاری بودن
Example: I'm glad you're finally home I was about to have dinner without you
مثال : خوشحالم که بالاخره امدی منزل ، دیگر داشتم اماده میشدم بدون تو شام بخورم